English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4266 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
it is four times my size U چهاربرابر
it is four times my size U من است چهارتای من است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
size up <idiom> U بسته به شرایط ،برانداز کردن
size U بزرگی
size U به اندازه کردن
size U اهار زدن
size U وسعت
size U بر اورد کردن
size U چسب زنی اهارزدن
size U سایز ساختن یارده بندی کردن برحسب اندازه
size U قالب
size U مقدار
size U اندازه بعدساختمان
(the) size of it <idiom> U به شکلی که است
what is your size? U شما چیست
what is your size? U اندازه
to size up U را براوردکردن
that is about the size of it U حقیقت امراین است
that is about the size of it U همینطور است
over size U بزرگتر از اندازه
of an out size U دارای اندازه غیر معمل
of an out size U بیرون از اندازه
to size up U اندازه
size U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
size U ابعاد فیزیکی یک تصویر یا شی یا صفحه
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size U اندازه
size U چسب زدن
size U قد
at all times U همیشه
at times U گاه گاهی
at times U گاه گاه
three times two is six U سه دو تاشش تا
times U زمانه
times U ایام
at all times U درهمه اوقات
three times two is six U 3دفعه 2 شش میشود
many times <adv.> U خیلی از اوقات
times U زمان
behind the times <idiom> U از مد افتاده عقب افتاده فرهنگی
How many times do I have to tell you that … U چند بار باید به شما بگویم که ...
One must keep up with the times. U باید با زمان آهنگ بود
times U گاه
times U فرصت مجال
times U هنگام
behind the times U کهنه
times U ضربدر [ریاضی]
behind the times U بی خبراز
times U متقارن ساختن
many times <adv.> U چندین بار
many times <adv.> U بکرات
times U مدروز
times U عهد
times U وقت معین کردن
times U مدت
keep up with the times U موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
many times <adv.> U به تکرار
many times <adv.> U غالب اوقات
Now, of all times! U از همه وقتها حالا [باید پیش بیاید] !
many times <adv.> U بارها
Three times two is six. U سه ضرب در دو می شود شیش.
many times <adv.> U به کرارا
f. times U ایام قدیم
many times <adv.> U اغلب
times U روزگار
many times U چندین بار
times U زمانی که پیام ها باید پیش از پردازش یا ارسال صبر کنند
times U زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
times U اندازه گیری زمان یک عملیات
times U TIفرمان E
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
times U دفعه وقت چیزی رامعین کردن
times U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
times U زمانی که جمع کننده عمل جمع را انجام میدهد
times U زمان بین شروع و خاتمه عمل معمولاگ بین آدرس دهی محلی ازحافظه و دریافت داده
times U آزمایشی که خرابی کابل را با ارسال سیگنال روی کابل و اندازه گیری زمان برگشتن آن می سنجند
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
times U تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
times U خیر زمانی مشخصی ایجاد کند
times U ایجاد پشتیبان خودکار پس از یک مدت زمانی یا در یک زمان مشخص در هر روز
times U سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
times U ثیر قرار میدهد
times U انتخاب صحیح فرکانس ساعت سیستم برای امکان رودن به رسانههای کندتر و..
times U زمانی که طول می کشد تا دیسک چرخان پس از قط ع برق می ایستد
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times U تایم
times U مرورزمان را ثبت کردن
times U زمانی موقعی
times U ساعتی
times U فرصت
times U فرصت موقع
eight times <adv.> U هشت بار [هشت دفعه]
times U وقت قرار دادن برای
times U وقت
times U به موقع انجام دادن وقت نگاهداشتن
man size U اندازه مناسب یک مرد
sample size U تعداد اندازه گیریهای سیگنال ضبط شده درهرثانیه
Pick on someone your own size. U برو با هم قدهای خودت طرف بشو
cut down to size <idiom> U ثابت کردن اینکه کسی اونقدرکه فکر میکند خوب نیست
minimum size U اندازه حداقل
size control U کنترل اندازه
nominal size U اندازه نامی
neat size U اندازه خالص
nuclear size U اندازه هسته
nominal size U اندازه اسمی
point size U برای اندازه گیری نوع یا متن
size stick U قالب اندازه گیری
size effect U تاثیر اندازه
size tolerance U تلرانس اندازه
size constancy U ثبات اندازه
type size U اندازه فونت
screen size U اندازه صفحه
sample size U بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
sample size U مدت زمان بین دوالگوی پیاپی
sample size U بزرگی نمونه
sample size U حجم نمونه
size stick U الت اندازه گیری پا
point size U اینچ
trim size U اندازه طبیعی
type size U اندازه حروف
block size U اندازه بلاک
london in size U پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
full size U اندازه طبیعی
accuracy to size U دقت اندازه گذاری
accurate to size U دقت در اندازه گرفتن
atomic size U اندازه اتم
atomic size U اندازه اتمی
attack size U اندازه تک
attack size U استعداد وسایل درگیر در تک
life-size U باندازه شخص زنده باندازه طبیعی
basic size U اندازه اصلی
block size U اندازه کنده
block size U اندازه کندهای
body size U اندازه بدن
life-size U اندازه واقعی
life size U اندازه واقعی
life size U باندازه شخص زنده باندازه طبیعی
full size U بخ مقیاس یک به یک
full-size U اندازه طبیعی
full-size U بخ مقیاس یک به یک
pint size U پست
pint size U کوچک
pint size U باندازه سرسنجاق
pint size U خرد ناچیز
pint-size U پست
pint-size U خرد ناچیز
pint-size U کوچک
pint-size U باندازه سرسنجاق
cut to size U به اندازه بریدن
it is the size of a sparrow U باندازه یک گنجشک است
lessin size U خردتر
fractional size U اندازه کسری
of a large size U بزرگ
king size U بزرگ
hypostatize or size U ذات جدا دانستن
hypostatize or size U شخصیت دادن به
hypostatize or size U مسلم فرض کردن
it is of a normal size U دارای اندازه عادی یا معمولی است
basic size U اندازه اولیه
fit size U اندازه مناسب
file size U اندازه فایل
design size U اندازه طرح
design size U اندازه نامی
limiting size U اندازه محدود
effective size U اندازه موثر
lessin size U کوچکتر
family size U تعداد افراد خانواده
at odd times U وقت و بی وقت
in ancient times U در اوقات جهان باستانی
a lot of times <adv.> U به تکرار
at least four times a week U کم کمش چهار بار در هفته
a lot of times <adv.> U اغلب
times without number U پی در پی
at odd times <adv.> U در وقت و بی وقت
a lot of times <adv.> U چندین بار
a lot of times <adv.> U بارها
a lot of times <adv.> U غالب اوقات
a lot of times <adv.> U به کرارا
a lot of times <adv.> U بکرات
a lot of times <adv.> U خیلی از اوقات
times without number U بطور مکرر
in ancient times U در روزگار باستانی
nine times out ten U غالبا
from immemorial times U اززمانی که کسی بیاد ندارد
from immemorial times U ازعهد دقیانوس
hard times U روزگارسخت
prehistoric times U ازمنه ماقبل تاریخ
hard times U هنگام تنگدستی
one hundred times as many U صد برابر
one hundred times as many U سد چندان
nine times out ten U بیشتر اوقات
times roman U تایمز رومن
from immemorial times U از زمان خیلی قدیم
dozens of times U چندین بار
From the historic times. U اززمانیکه تاریخ نشان می دهد
meal times U زمان وعده های غذا
dozens of times U بسیاربارها
size of a statistical sample [N] U تعداد کل داده های آماری
data word size U اندازه کلمه داده
fixed size records U رکوردهای با اندازه ثابت
Recent search history Forum search
3service times
3service times
3service times
1کلمه معادل آن به انگلیس
1size of the hypolimnetic oxygen debt
1مساحت فروشگاه
0It is seeking to increase its size, diversify its product or service, achieve economies of scale, reduce competition, or gain access to new customers or markets
0inelastic size
0piezo drive
0dump valve button و buffer volume button این دو عبارت چه معنی دارند زمینه بیهوشی دامپزشکی و ونتیلاتور
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com